۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

نام




بروس لی با نام چینی"لی شیائو لونگ" نخستین کونگ فوکار معروف چین

زندگینامه


برسلی زندگی؟
bruce lee s life
بیست و هفتم نوامبر سال 1940،بروس لی در بیمارستان"جکسون استریت"(Jackson Street Hospital)شهر"سن فرانسیسکو"(San Froncisco)آمریکا متولد شد.این سال به تقویم کشاورزی سنتی چین سال اژدها بود."گریس لی"(Grace Lee)مادر وی زنی دو رگه آسیائی و اروپائی و "لی هوی چون"(Lee Hoi Cheun)پدر بروس لی بازیگر معروف اپرای محلی استان"گوانگ دونگ"بود.این خانواده دارای فرهنگ مختلط بود و همین امر بر سرنوشت بروس لی تاثیرگذار شد.
معبد بودائی "شائو لین"منشا کونگ فو است و نسلهائی از استادان این رشته برای گسترش آن در تلاش بوده و هستند.اما نخستین کسی که جهان را با کونگ فو چینی آشنا ساخت،بروس لی بود.وی که از کودکی به آموزش کونگ فو می پرداخت،به دلیل آنکه یک چینی تبار کامل نبود،در جریان آموزش کونگ فو با مشکلات فراوانی مواجه شد.برخی از استادان کونگ فو تنها چینی ها را به عنوان شاگرد می پذیرفتند و از آموزش وی خودداری می ورزیدند.
بروس لی کم کم رشته های مختلف کونگ فو از جمله مشتزنی"یونگ چون"(wing chun)را آموخت و متوجه شد که هیچ یک از آنها را به حد کاملا خوب نمی داند.وی سپس در دانشگاه کاتولیک"لاسالی" هنگ کنگ(La Salle College)به فراگیری مشتزنی و شمشیربازی پرداخت. سال 1965 بروس لی به شهر سن فرانسیسکو آمریکا سفر و تدین مقالاتی برای مجله "بلاک بلت"(Black Belt)مجله معروف کونگ فو جهان را آغاز کرد.دیدگاه های توین وی در این مقالات و نتایج خوب او در مسابقات ووشو مورد توجه همتایان و فیلم سازان هالیوود قرار گرفت."ویلیام دوزیه"(William Dozier)یکی از تهیه کنندگان فیلم هالیوود بروس لی را می پسندید و رل مهمی در سریال "The Green Hornet"به وی اختصاص داد.بازیگری در این سریال نخستین گام بروس لی به هالیوود بود و از آن پس ستارگان فیلم آمریکا آموزش کونگ فو از وی را آغاز کردند که از میان آنها می توان به "جیمس گابین"(James Gobin)اشاره کرد.
سدرلین"شاگرد دیگری بروس لی از لی دعوت کرد تا در سریال "رئیس بزرگ"(The Big Boss)بازی کند.این نخستین اثری بود که در آن جیتکوندو(jeet kun do)نوعی کونگ فو که توسط بروس لی اختراع شده بود،به نمایش در آمد.به دلیل تبعیض نژادی،بروس لی نتوانست رل مهمی در سریال "کونگ فو"به عهده گیرد.وی ناامید شده و به آسیا بازگشت.وی در این زمان به بازیگری در فیلم"Fist of Fury"در یک روستای تایلند دعوت شد و همکاری خود با شرکت فیلم"جیا هه"هنگ کنگ(goldenharvest company)را آغاز کرد.حرکات تعجب آور و شگفت انگیز بروس لی در فیلم"Fist of Fury"محافل ووشو و فیلمسازی چینی و خارجی را تکان داد.سهم وی در این فیلم از یک بازیگر معلولی فراتر بود.حرکات رزمی در این فیلم که با کمک بروس لی طراحی شده بود،از آثار شبیه گذشته دشوارتر و سریعتر و شگفت انگیزتر بود.
شهرت بروس لی در آمریکا باعث شد فیلمسازان بیشتری در هالیوود از وی برای بازیگری دعوت کنند،اما لی می دانست که سرنوشت وی در هنگ کنگ بهتر از آمریکا خواهد بود. اثر بعدی بروس لی"The Chinese Connection"بود.این فیلم که در هنگ کنگ ساخته شد،سرنوشت بروس لی را تغییر داد.این فیلم بیانگر داستان انتقامجویی "چن جن"برای مرگ "هوا یوان جیا"معلم کونگ فوی وی،بازتابات زیادی در میان تماشاگران چینی که در گذشته به دلیل تجاوز و خشونت ژاپن در چین در رنج بودند،به دنبال داشت.فیلم"The Chinese Connection"جایگاه بروس لی را به عنوان ستاره بین المللی تعیین کرد و موج آموزش ووشو را در سراسر جهان بر انگیخت.
او در دانشگاه با ليندا آشنا شد و ازدواج كرد. حاصل ازدواجشان يك پسر بود كه از لحاظ قيافه مانند چينی‌ها شبيه پدرش و از لحاظ رنگ پوست و مو مانند غربی‌ها كه شبيه مادرش بود. نامش را براندون نهادند. در واقع تركيبی از دو نژاد چينی و غربی بود. آوازه شهرت كاراته بازی او در آمريكا پيچيد و به دليل داشتن سابقه بازيگری در دوران كودكی و نوجوانی، تهيه كنندگان فيلم در ‌هاليوود از او تقاضای بازی نمودند و او را اژدهای كوچك لقب دادند.
سال 1972،بروس لی به تولید فیلم"راه اژدها"(The Way of Dragon)پرداخت.این نخستین فیلم هنگ کنگی بود که در اروپا ساخته شد.بروس لی کارهای طراحی،کارگردانی و بازیگری این فیلم را به عهده گرفت.صحنه نبرد "تانگ لونگ"(بازیگر آن بروس لی)با قهرمان کاراته جهان در این فیلم زیباترین صحنه نبرد کونگ فو تا امروز تلقی می شود.

بروس لی در هالیوود شهرت پیدا نکرد،اما با موفقیت فیلم های "Fist of Fury"،"Way of Dragon"،"The Chinese Connection"و"Game of Death"،هالیوود نهایتا ارزش واقعی بروس لی را درک کرد.
اما روز تاسف آور برای حامیان بروس لی فرا رسید.دو هفته قبل از مراسم پخش فیلم"Game of Death"آخرین فیلم بروس لی،وی به طور ناگهانی جان باخت.این خبر جهان را تکان داد و حامیان بروس لی را تا حدی غمگین و اندوهناک کرد که باور نمی کردند بروس لی پرانرژی و مشتاق حیات آنها را ترک گفته است.
حقيقت مرگ بروس لی هنوز در پرده ابهام است. قتل او توسط باجگيران هنگ کنگی به علت باج ندادن، ضربه کشنده يک ورزشکار رزمی، زندگی در يک خانه نفرين شده در هنگ کنگ و مرگش به خاطر طلسم خانه و بالاخره استفاده بيش از حد مواد مخدر از شايعه هائی بود که درباره مرگ او رايج بود. پزشک و پليس علت مرگ او را نارسائی مغزی گزارش دادند که منجر به مرگ او شده بود. جسد بروس لی را بدون هيچ گونه نشانی از جراحت و يا ضربديدگی در حال خواب، در آپارتمان دوستش واقع در هنگ کنگ يافتند.

پسر بروس لی، براندون لی نيز بازيگر فيلم های حادثه ای بود. براندون لی سر صحنه فيلم کلاغ در سال 1994 به اشتباه توسط يک گلوله شليک شده از يک اسلحه مجروح شد، و به علت خونريزی زياد پس از مدتی درگذشت. مر گ او نيز مانند مرگ پدرش شايعاتی را در پی داشت.
کونگ فو و فیلم دو موضوع اصلی زندگی بروس لی بود و پس از مرگ وی،سراسر هنگ کنگ مدت ها در اندوه و تردید به سر می برد.از دهه هفتاد قرن گذشته،واژه انگلیسی جدیدی در فرهنگ های مختلف هویدا شده است که آن را " Kung Fu"می نامند.سازمان بین المللی ووشو بروس لی را به عنوان یکی از هفت کونگ فو باز برتر جهان انتخاب کرد و هر سال قبل از مسابقات سالانه عالی ووشوی آمریکا،مراسم دعا برای بروس لی برگزار می شود.اکنون،فیلم های "جت لی"(Jet Lee)و"جکی چان"(Jacky Cheng)کونگ فو بازان معروف چینی در هالیوود به عنوان جایشنینان بروس لی در سراسر جهان مورد پسند هستند.اما مردم فراموش نخواهند کرد آنکه درهای کونگ فو چین را رو به جهانیان گشود،کسی جز بروس لی نبود.

ایران



ایرانیان و کونگ فو
دراينك به بررسي ريشه هاي هنر هاي رزمي در ايران مي پرداريم. در اسناد باقي مانده از معبد شائولين مورد داروماتائيشي ويا همان راهب تامو كه در پيش از وي سخن گفتم آمده است او يك هون ( چشم آبي ) پادشاه ايران است. سند اين مطلب همكنون در معبد شائولين نگهداري مي شود. در سردر معبد شائولين علامت گردونه خورشيد كه نشان نژاد پاك آريايي مي باشد حك شده است كه اين نشان در سرتاسر خاك ايران از تخت جمشيد و ارگ بم گرفته تا معبد داش كسن وجود دارد. .......................................................................................................................................... نبرد انسان از زماني كه قابيل كه مظهر شرارت و شقاوت و عصيانگري بود بر هابيل كه پاك بود و صفاي باطن داشت چيره گشت و در گندم زارهاي زمان به قطل برادر نشست تاريخ با ظلم اجين گشت و آدميان ظالمان زمان خود گشتند و از خود بي خود گشتند. قابيليان فرياد مستانه زدند. اي آزادي – اي مظلومان سر در گريبان خود فرو بريد كه راه به جايي نمي بريد. آنگاه ابراهيميان و محمديان با برق شمشير عدالت مامور گشتند و آگاه كردند هابيليان را كه قدرتمند شويد كه قدرت با زور و قدرت انديشه بنياد جور و ستم را ويران مي كند و علي (ع) برخواست. مظهر قدرت بود و ندا درداد كه اي عاشقان حق و حقيقت دل نگران نباشيد كه حق با شماست. به پا خيزيد و صحنه رزم را جولانگاه خود كنيد كه ستمگران راه به جايي نمي برند. اما افسوس كه عدل علي - عشق علي – قدرت بازوي علي نيز پايان دهنده ظلم ظالمان نبود. او را نيز خانه نشين كردند. ظلم ماند ستمگري ماند – حق كشي ماند اما فرياد عدالت او طوفان به پا كرد و انديشه ها به راه انداخت. بردگان به پا خواستند و زنجيرها پاره كردند. مردمان فرياد كشيدند و درد جانكاه شلاق طاقوتيان و ستمگران را به جان خريدند و مشتها گره كردند و جنگ شمشير و سرنيزه ها آغاز نمودند. اوراق زرين تاريخ افزون گشت. بلوغ انديشه در گرفتن حق به شيوه رزم تن به تن فوران زد. نبرد شيطانيان و آدميان آغاز شد و كاوه ها به پا كردند درفش كاوياني را و اندام قيصران و شاهان به لرزه درآمد. بازوها قوي و سينه ها ستبر گرديد و استادان خلق كردند هنرهاي رزميدن را – هنرهاي جنگيدن را و هنرهاي قدرت گرفتن را. سبك ها ابداع شد و تكنيك ها ظهور كرد و هنر رزم سينه به سينه از پدر به پسر انتقال يافت. زور پيشگان ديدند برق شمشيرها و شجاعت كوروشيان – زنديان و افشاريان و ديگران و ديگران را. اكنون ما وارث رزم تن به تن هستيم و فرياد ناطق ما ( اي ) است. اي جوان بكوش تا همچون رستميان در جرگه راست قامتان باشي و مبادا گر به دست آوري قدرت را اسير نفس عماره خود گردي و فريب شيطان درون خود خوري كه هر لحظه اين بت عيار رقص كنان مي فريبد. مبادا اشك چشم يتيمان مشتاق محبت را ناديده بگيري و بر سر سفره زر و زور اربابان جفا پيشه هنرت را به يغما بفروشي. رستگاري در راست قامتيست چون درختان كهنسال ايستا كه هرگز از جور طوفان سر تسليم فرود نمي آورند. ياد دار كه كردار نيك تو در مشتان قوي توست كه آموختي چگونه فرود بياوري – ياد دار كه پندار نيك تو در پرتو رياضت تكنيكهاي بيشماري است كه استادان انديشمند گام به گام و محور به محور ياد دادند و رفتار نيك تو از خون حسينيان زمان بارور گشته و پرورش يافته. تو با قدرتت – با استقامتت – با محبتت و هنر رزمت يار و ياور مستضعفان باش
اهمیت رزم
رزم به اين دليل كه از همان ابتدا با دفاع از حقوق و امنيت و نواميس بشر پيوند داشت و در يك راستا معنا مييافت داراي فلسفه اي غني و درس آموز براي بشر است كه از آن نبايد غفلت نمود. اصولا" زندگي نبرد انسانهاست و آنچنان كه گفته اند زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست. انسان كمال جو كسي است كه به مبارزه بر عليه ضعف ها و ظلم هاي دروني و بروني وجودش از هر حيث و جهت به پا خيزد تا خود را از بند غرائز بي منطق حيواني كه از درون بر او مستبد است رها سازد و اين چنين انساني است كه مي تواند خود را آزاد بخواند. ( تنها با افزايش اختيار و زندگاني هوشيارانه كه نتيجه آزادي است مي توان به خداوندگار هستي بخش نزديك تر شد ). لاف سر پنجگي و دعوي مردم بگذار عاجز نفس فرو مايه چه مردي چه زني گرت از دست برآيد دهني شيرين كن مردي آن نيست كه مشتي بزني بر دهني پس هنرهاي رزمي با توجه دادن و تقويت قواي دروني و بروني , انسان را به كمال مطلوب و به خود آئي و آزادي مطلق رهنمون مي شوند. اينجاست كه مي گوييم: آزادي را بايد در حريم معنويت جست (( انسان كامل و آزاد آن نيست كه از قيود عدالت اجتماعي آزاد باشد بلكه آن است كه از قيد استبداد و خود خواهي غرائز رسته باشد اين كمال و تمامي موجب سكونت خاطر شخصي خردمند است )). هيچ نعمتي با ارزش تر از آزادي نيست انسانهاي شريف آن را براي همگان مي خواهند و افراد حقير و پست تنها براي خود. مقوله آزادي اگر ابتدا و به طور موشكافانه از ديدگاه معنوي تحقق يابد هرگز آزادي ديگران را به خطر نمي اندازد. اگر چنين باشد آزادي هر فرد , آزادي و امنيت خاطر ديگران را سلب نمي نمايد. اين راز بزرگ آزادي اجتماعيست و اين يعني خواستن آزادي براي همگان. آشكار است كه هر هنر تنها وسيله اي است براي رهنمون شدن انسان به شناخت بيشتر و درك جهان هستي و بهبود و ارتقاء حيات انسانها بر روي زمين. بدين پايه بايد روح فلسفي و كمال جويي و شناخت را در هنرجويان پرورش داد و آنها را با ماهيت هنرشان آشنا نمود كه گر جز اين باشد هنر نيز وسيله اي ميشود در جهت غفلت و گمگشتگي هنرجويان. يك هنرمند واقعي انساني است با عزم – انديشه و اخلاقي نيك و اينچنين انساني است كه مي تواند براي بهبود فرهنگ و هنر جامعه اش مفيد واقع شود. اگر خود بردرد پيشاني پيل نه مرداست آنكه در وي مردمي نيست بني آدم سرشت از خاك دارد اگر خاكي نباشد آدمي نيست دوست من زندگي حركت است و حركت از دروازه انديشه توانا بسنده است.
+ نوشته شده در جمعه چهاردهم اردیبهشت 1386ساعت 18:13 توسط هیئت کونگ فو شهرک عصمت آباد
GetBC(4);
یک نظر
سخت كوشي

+ نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت 1386ساعت 18:38 توسط هیئت کونگ فو شهرک عصمت آباد
GetBC(6);
نظر بدهید

+ نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت 1386ساعت 18:31 توسط هیئت کونگ فو شهرک عصمت آباد
GetBC(5);
نظر بدهید
با شگاه کونگ فو شهرک عصمت آباد
با سلام
باشگاه کونگ فو عصمت آباد در پائیز سال گذشته در شهر ستان بوئین زهر و با حضور جمعی از استادان هئیت کونگ فو استان قزوین و با مربیگری استاد روحی زهرایی افتتاح شد که در حال حاضر بیش از چهل نفر هنر جو را تعتیم می نمایند.

+ نوشته شده در پنجشنبه ششم اردیبهشت 1386ساعت 15:14 توسط هیئت کونگ فو شهرک عصمت آباد
GetBC(3);
نظر بدهید

( يك روز زندگي با آگاهي و دانش بر يك عمر در ناداني و جهل زيستن شرف دارد ). حال كه سخن از هنر رزم و پيوند آن با فلسفه و فرهنگ مطرح شد جاي آن دارد تا به درك اشكال مختلف رزم در دوران حيات بشر و دلايل آن بنشينيم تا خداي نا كرده در اثر كمبود آگاهي بازنده اين كارزار نباشيم. من با سالها تجربه و تحقيق و كنكاش در فنون هنرهاي رزمي به تجربه دريافتم كه جنگ حاصل جهل و ناداني است و ريشه در ضعف بشر دارد اما براي دفاع در مقابل متجاوز زورگو همواره از اهم مهمات بوده و هست. اين نبرد همواره بنابر نيازهاي زمان تغيير شكل داده اما به واقع هنوز هم پابرجاست. در زمانهاي قديم كه اقوام بر سر ذخائر غذائي و اغلب اختلافات قومي به جان هم مي افتادند چون ابزار نبرد بسيار بدوي بود آنها با صلاح هايي كه ما اكنون در هنرهاي رزمي از آنها استفاده مي نماييم به نبرد تن به تن مي پرداختند. اصولا" در عرصه انقلابات بزرگ بشري سه انقلاب و تحول اساسي موجود مي باشد كه هر يك باعث و باني جنگ هاي خانمان سوز و ويرانگري براي بشر بودند. انقلاب اول انقلاب كشاورزي بود كه وقوع آن جنگ جهاني اول را در پي داشت و براي به دست آوردن منابع غذائي غني تر و زمينهاي بزرگتر براي تضمين امرار معاش صورت پذيرفت. انقلاب دوم بشر انقلاب صنعتي بود كه وقوع آن جنگ جهاني دوم را در پي داشت اين انقلاب هم رقابتهاي تسليحاتي و صنعتي را تا به امروز به همراه داشته و اما انقلاب سوم كه در عصر ما صورت پذيرفته انقلاب بزرگ اطلاعات است كه در اين انقلاب زمين تبديل به دهكده جهاني شده و فاصله ها و مرزها ديگر معناي سابق خود را ندارند. در اين انقلاب به دليل تداخل فرهنگها و مكاتب سياسي و فلسفي تضادي ژرف در ميان جوامع جهاني پديدار گشته كه اين فرهنگ ها در حال نبرد و به چالش كشيدن يكديگر هستند. اين نبرد تجهيزات خاص خود را دارا مي باشد و كه از جمله آنها وسايل ارتباطات جمعي و رسانه ها مي باشند و اينك تهاجم و تخريب فرهنگي بزرگترين تحديد براي حفظ استقلال ملت هاست. اينجاست كه مي گوييم وسايل ارتباط جمعي رسالت خود را در بالا بردن انديشه ها و پيدايش دوستي ها و همبستگي ها از ياد برده و نه تنها به دانش و شناخت انسانها چيزي نمي افزايند بلكه موجبات گمراهي و فريب آنها را فراهم ساخته و فرديت و اصالت بشر را از ميان برده اند. خوشبختانه نوابغ و نياكان ما ايرانيان پرمعنا ترين - بهترين و قدرتمند ترين فرهنگ را در اين پشته از زمين چكه هستي هستا نمودند و ما ميتوانيم با كمي شايستگي و هوشياري در كارزار انقلاب اطلاعات پيروز و سربلند باشيم. چكيده سخن براي عزيزان با داد و دانش بسنده است. از موضوع دور نشويم اينجا سخن از نقش هنر است و واضح است , همان طور كه گفته شد هنر سخنگوي فرهنگ و داراي بار فلسفي يك جامعه است پس يكي از مهمترين راهكارها در مقابله با تهاجم فرهنگي حفظ و اشائه فرهنگ و هنرمان است.